آه

آه اگر مرگ نبود.......

کدامین جنگ، که نابودی خود نیست است

کدامین پوچی، که  تلاش ها جاودانه اند 

کدامین جنایت، که آدمی  آرامش مطلق است

نه گرسنگی واهمه است و نه فقر

نه حرص،  فرصت برای آن شدن که می خواهی هست

 نه درد

نه بودن یا نبودن

نه درد بودن یا نبودن

---------------------------------------

و باز شنیدن این جمله ی مضحک:

-باید درد باشد تا آرامش درک شود

کدامین آرامش، وقتی  درد در کمین هر لحظه ی آرامی نشسته

بودن ما، یا در دَرد است، یا در ترس از دَرد و یا.......... در فرار از دَرد.

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
نریمان دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 20:17

آره درسته منم مثل تو از شنیدن این جمله ها خندم می گیره. ولی خب چه میشه کرد؟ دنیایی که منو تو توش زندگی میکنیم همینه که هست. همونطور که جاذبه ی زمینو نمی تونیم برعکس کنیم این خوب و بد. زشتی و زیبایی. درد و ترس و آرامش و هزار تا چیزه دیگه رو هم نمیشه عوض کرد... تا این نباشه اونم معنی نداره... حقیقت مسخره ایه که باید باهاش کنار بیایم. ولی دنیا رو چه دیدی شاید وقتی تونستن برای سنمون یه کارایی بکنن برای اینم یه فکری کردن...

Unknown سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 00:12

So Very Motherfuckin' Right!

مهدی سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:01 http://aghaz521.blogfa.com

سلام

بودن یا نبودن
بحث در این نیست
وسوسه این است ....

nicestar_1984 چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:36

bazam salam, baad az moddat ha..
midooni az khoondane matalebet che hessi behem dast dad??
inke hamishe ye seire sinoosi baraye noghte lazeme ta belaghe baad az in hame bala o payin jasho to safhe peyda kone.. az samime ghalbam dooset daram.
movazebe khodet, fekret va amir koochooloo bash

آن شرلی دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 14:23 http://anne-sherli.blogfa.com

هی تند نرو ...یه ذره اگه بیاستی می بینی که مرگ درد بشریت نیست ...مرگ برای خیلی از ماها نوش دارو نه برا اینکه آرامش میاره نه برا اینکه خلاصمون میکنه از این جهنمی که توش داریم دست و پا میزنیم ....هی مرد یه لحظه اگه بیاستی چشات رو باز کنی یکی دو مشت آب به صورتت بزنی می بینی درد چیزه دیگه ای

آن شرلی سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:07

خوب الان که می خونم نسبت به اون روزی که کامنت گذاشتم کمتر عصبانیم ....

شاید درست تر این باشه که اعتراف کنم اشتباه برداشت کردم ! چون اون روز دلخور بودم از....بی خیال امیر جان همین که الان می تونم ازت عذر خواهی کنم خودش غنیمته !

تایید نکن این یکی کامنت رو و مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد