آواره / Wanderer

تنم تیر می کشد هر شب، آواره ی گرمای نوازش های گمشده ام. این جا به معنای واقعی غربت است، نه غربت دوری از وطن، غربت بودن در میان انسان هایی که نه تو را می شناسند و نه تو آنها را می شناسی. هر کس گفت که گرمای  خانه هم خونانت در شب های سرد، نوازش های آرام دست هایی که دوستت می دارند و گرمای وجود میشاکوچولوها کنار قلبت موقع خواب را فراموش خواهی کرد، دروغ می گوید، هم به خودش و هم به تو.


My flesh aches every night, I have become a wandered trying to find my lost warm endearments. Here is the true meaning of roam. A roam not because you are away from your country; But a roam of being among those who don't know you and are not known by you. Whoever told you that the warm breath of your home's inmates, the soft touch of your beloved hands, and the heat of little Mishas who are lying close to your heart, will be forgotten, is lying both to you and himself

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:57

این جا به معنای واقعی غربت است، نه غربت دوری از وطن، غربت بودن در میان انسان هایی که نه تو را می شناسند...

sahar شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 14:51

وای تو امیر خودمونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد